تصمیم گیری وزارت خارجه آمریکا و صدور حکمهای خلخالی گونه جماعتی تاریخ در رفته!


علی مزروعی نماینده مجلس ششم می گوید : «مردم ایران از حذف نام مجاهدین از فهرست گروه های تروریستی وزارت خارجه استقبال نمی کنند».
نجات بهرامی تحلیل گر از تهران در گفتگو با رادیو اروپای آزاد : «خارج کردن نام سازمان مجاهدین خلق از فهرست سازمانهای تروریستی را اقدامی دانست که موجب نا امیدی مردم عادی ایران از آمریکا خواهدشد».
مازیار بهاری : «فکرمی کندکه این اقدام از سوی دولت آمریکا نتایج مخربی خواهد داشت...اگرحذف سازمان مجاهدین از فهرست سازمانهای تروریستی انجام شود، تهران خواهد گفت که سیاستهای آمریکا متناقض هستند، بدین ترتیب جمهوری اسلامی میتواند به اعمال گذشته سازمان مجاهدین خلق اشاره کرده وایالات متحده را به چالش بکشاند».
پشت پرده چه میگذرد؟چرا مخفی کاری میکنند؟
«نام محسن کدیور در کنار نام مقامات سابق آمریکا(سیا) علت حذف آن از روی سایت روزنامه فاینشال تایمز بوده است. کدیور میگوید : «سازمان مجاهدین خلق دارای هیچ پایه اساسی در داخل ایران نیست واز هیچ گونه حمایت واقعی از سوی ایرانی های کوچه وخیابان بر خوردار نیست، زیرا سالهای طولانی در عراق وتحت حمایت صدام حسین بوده است».
اگر چنین استدلالی درست است خود کدیور در پناه آمریکائی ها است و ازحمایت مادی ومعنوی آنها بر خوردار است .همانهایی که کودتای بیست هشت مرداد را براه انداختند و فاجعه ای که مردم بهای آن را تابه حال پرداخته اند.
در طول تاریخ آیا هیچگاه سرکوبگران و همدستان آنها گفته اند که مبارزین انسانهای شریف و آزادیخواهی هستند و برای آزادی وعدالت اجتماعی دست از همه چیز خود کشیده اند؟ اما چه کسانی می توانند قضاوت کنند؟ دادگاههای بیطرف که در مورد مجاهدین خلق در اروپا وآمریکا نظراتشان را گفته اند.

وقتی بخواهند سر کسی را زیر آب کنند تقسیم کار می کنند. از تهران تا واشنگتن همه سخنگوی مردم می شوند البته خرده ریز هائی هم دست به کار می شوند و حاجی انا شریک راه می اندازند. یعنی ما هم در سرکوب مجاهدین هستیم! قلم بمزدان آماده سازی می کنند و هر کسی بنا بر ماهیت خودش قربانی را می نوازد و همه جرم وجنایت هایی را که خود و همدستانشان مرتکب شده اند به قربانیان نسبت می دهند، تا که از قافله عقب نمانند. معرکه ای دیدنی است وقتی که عمامه داران لباس قضاوت می پوشند و گذشته نکبت بار خودشان را فراموش می کنند که از ریزه خواران دربار بوده اند. حالا حقوق بشری هم می شوند این جماعت هر گز احتیاج به تحقیق وتفحص ندارند چراکه این کارها وقت گیر است اسم قربانی که می آید شمیشر های آخته آماده است وحکم باید جاری شود. وقتی که خود نمی توانند قصاص کنند، آن را به اربابانشان واگذار می کنند. یکی که زبان خودش را هم بلد نیست مترجم ومقاله نویس می شود می گوید : قربانیان مامور سیا وموساد هم هستند! دیگری می گوید : خشونت طلب هستند! یعنی ما طرفدار عدم خشونت هستیم! یادشان می رود که چگونه وقتی در قدرت بودن از بام تا شام همین ها شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه سر می دادند. فقط با سه سئوال وجواب هزاران زن ومرد را سینه دیوار می گذاشتند. و فراموش می کنند که دهها بار حقوق بشرو سازمان ملل وعفو بین الملل همین اصلاح طلبان امروزی و قداره بندان دیروزی را به خاطر نقض حقوق بشر محکوم کرده است .
چرادر این روزها همه فعال شده اند و طومار و امضا جمع می کنند؟ امضا کنندگان مثلا استاد وکرسی دار هم هستند که همراه و همرنگ و همصدا با پیاده نظام وخدمت گذار دستگاه ولایت حرفشان این است که آمریکائی ها دست عراقی ها ومالکی و آخوند ها را برای کشتار مجاهدین خلق باز بگذارند .
دو خصم در برابر هم صف آرائی کرده اند. هرکدام نیروهایشان را به میدان آورده اند، مجاهدین خلق در ژنو واشنگتن و پاریس بروکسل و ایتالیا و مصر و...کنفرانس وتظاهرات گذاشته اند. در کنفرانس ها چیز پشت پرده ای نبوده. سیاستمداران آمریکائی در یک کلام چگونگی در لیست قرار گرفتن مجاهدین خلق را گفته اند که قربانی زد و بند با ملاها شده اند. بعضی ها از این رو شدن به خشم آمدند که چرا چنین مسئله ای در سطح جهانی مطرح می شود.
یکی دیگر از دلایل خشم دلالها این است که وزن سیاسی مجاهدین خلق بیشتر روشن می شود. ملاها بهتر از هر کسی میدانند پایگاه اجتماعی مجاهدین از چه قرار است.
و اما بقیه به راستی نمی دانند که اگر جریانی مطرح نباشد، آخوندها با ابر قدرت جهان وبا اروپائی ها بر سر این مسئله به مذاکره نمی نشستند؟
واقعیت این است که مجاهدین درسطح بین المللی همان کاری را می کنند که در سال
۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ در تهران و شهرستانها انجام می دادند. آنها مسائل سیاسی اجتماعی را سر چهارراه ها به میان مردم می بردند و با چماقداران درگیر می شدند. خمینی که نتوانست همین را هم تحمل کند و بالاخره گفت دشمن در جبهه ها نیست در خود تهران است.
لابی ها از این کنفرانس ها به شدت ناراحت هستند، چرا که قبلا این مسائل را با آخوندها در هزار پستو حل می کردند. حالا وقتی پرده ها بالا زده می شود، جلوی بسیاری از زدوبند های آینده گرفته می شود.
این کنفرانسها برای دیکتاتورها سم است وبه همین علت به هم می ریزند تا صداهای افشاگرانه را خاموش کنند.
فقط آخوندها نیستند که دچار تب و لرز و رعشه شده اند. در آمریکا هم وضع به هم ریخته است و در روزنامه های آمریکائی مقاله می نویسند، هوار می زنند که سخنرانان پول گرفته اند.
و راستی مگر آخوند ها برای لابی کردن میلیاردها دلارنداده اند؟ چرا آن موقع که لابی ها میلیاردها دلار باج می دادند صدائی در نمی آمد؟ برای به هم زدن میز ملاها چکاری بهتر از این که مقامات در جه یک بگویند در پشت این سازش ها چه بوده است، تا جلوی خونریزی های آینده گرفته شود؟
نایاک ها وتریتا پارسی ها چیستند و چکاره هستند؟
آخوند ها باهمین لابی کردن ها مانده اند وبا وعده های سر خرمن برای دیکتاتورها زمان می خرند تا به معامله بنشینند و دو سره بار کنند. با آمریکائی ها می نشینند دلسوز آنها می شوند و مصالح آنها را در نظر می گیرند، و وقتی با آخوند می نشینند دلسوز آخوند ها هستند. منافع مردم برای اینها مطرح نبوده و نیست.اگر همین فردا حکومت دایناسورها ساقط شودهمه این کارت های بازی شده اصلاح طلبی سوخته است. طی سی سال انواع و اقسام مقالات علیه مجاهدین خلق توسط احسان نراقی ها نوشته شده و اثری نکرده است این نشان آگاهی مردم ایران است.
دادگاه آمریکا حکم داده است مجاهدین تروریست نیستند در همین ماه وزارت خارجه آمریکا باید جواب بدهد. قبلا آمریکائیها و وزارت خارجه کار خودش را در باره مجاهدین انجام داده اند، البته بدون حکم دادگاه بمباران وکشتارها توسط مالکی و به دستور خامنه ای و البته با چشم پوشی آمریکایئها انجام شده است. زد و بند در پشت پرده ادامه دارد وبه جای حساسی رسیده است خرچنگ ها از زیر آب رو آمده اند وقابل دیدن هستند.
در این چند سال که دعوای باندها بالا گرفته است تعدادی از آنها توسط رقبای آدمخوار خودشان بزیر کشیده شدند و از همین جاست که فریاد وا مسلمانی سر داده اند، این چه مسلمانی هست که تنها می خورید ؟ آنها هم که در قدرت نشسته اند تاریخ مصرف شرکای سابق را تمام شده می دانند. شکایت این مغلوبین نزد شیطان بزرگ تماشائی است وچه حرص وجوشی می خورند که دموکراسی به خطر افتاده است یا ضامن آهو بداد ما برس! و هر شب در یکی از منابر صدای آمریکا یا بی بی سی یا رادیو فردا در مذمت دیکتاتوری سخن می گویند، سخن از نقض حقوق بشری است که در دوران اینها به خطر افتاده، ضمنا در دوران طلائی امام این چنین به این کارگزاران نگاه نمی کردند.
دعوا بر سر لحاف ملاست که سهم ما از پول نفت چه شد؟ کسی نیست از حضرات بپرسد اگر دموکراسی این قدر خوب هست وقتی در قدرت بودید چرا برای یک اعلا میه حکم اعدام می دادید؟ و الان هم که رانده درگاه شده اید، تا به حال از اسرار پشت پرده چیزی نگفته اید.
یعنی خط قرمز را رعایت می کنند.
طی سی سال تنها کسی که خط قرمز را رد کرده است منتظری بوده که همان موقع مورد غضب همین باندها هم قرار گرفت .
اما با آمدن این جماعت دو زیست بخارج وقبضه کردن رادیو تلویزیونهای دولتی فکر می کنند علی آباد شهری هست ، شروع به نوشتن نسخه نویسی آخوندی می کنند و خودشان را در جایگاه سخنگوی جنبش می بینندکه چه باید کرد وچه نباید کرد ونسخه ها که نوشتند و امضاها کردند که مجاهدین خلق چون پایگاه اجتماعی ندارند در لیست باقی بمانند تا به دکان اینها ضربه نخورد.
چه ضربه ای بالاتر از توصیه تظاهرات سکوت می توان تصور کرد. چه کسانی گفتند با حزب الهو قاطی شوید، همه با هم.
قطعا پشت پرده قولی داده بودند، در ک و شعور سیاسی شما همین ها بود و قولی گرفته بودید حالا که رو دست خوردید به دنبال مقصر جلوه دادن دیگری هستید.
این نوشته و یا حکم سی و هفت نفره در روزنامه فاینشال تایمز، شبیه دادگاه شیخ صادق خلخالی است که در چند دقیقه حکم صادر می کرد و غیر قابل بازگشت بود و حکم اجرا می شد. ازاو پرسیده بودند اگر طرف بی گناه بود تکلیف چیست ؟ خلخالی جواب علمی داده بود وگفته بود خوب به بهشت می رودیعنی خودش را کلید دار بهشت هم می دانست که در جیب قبایش هست و به راستی عجب عدالتی؟
اینکار شیخ صادق خلخالی بود. اما شباهت این حضرات تنها در صدور حکم فتوا با او نیست. در اخلاق و منش و رفتار هم بسیار همسان هستند.
اولین بار خلخالی را من در نوفلو شاتو دیدم ، اولین بار بود به فرنگ آمده بود. وقتی خمینی از خانه خارج می شد شیخ دوان دوان میدوید و به طرف خانه خمینی می رفت ، پشت سر خمینی به راه می افتاد تا در عکس ها باشد. بقول معروف داشت سرمایه گذاری برای آینده اش می کرد. فردای آن روز جلوی خبرنگاران را می گرفت و از کسانی که زبان بلد بودند می خواست تا به آنها بگوید از عکس های دیروز یکدانه بمن بدهید ،چون عمامه دار بود عکاسان وخبرنگاران فکر می کردند سخنگوی جنبش است! وقتی خمینی می خواست نماز جماعت بخواند خلخالی جانماز و مهر و تسبیح اش را پشت سر خمینی می گذاشت، مرتب می نشست و با تسبیح شروع به ذکر گفتن می کرد، اما زیر چشمی حواسش به عکاس بود که بعدا به سراغ او برود. نماز فقط برای عکس بود تا در آینده دستش به قدرت بند شود ، با همین سابقه درست کردن حاکم شرع شد،وبالاخره کاندیدای ریاست جمهوری وحزب توده از او حمایت میکرد . برای هزاران زن ومرد در دادگاههای چند دقیقه ای حکم تیرباران داد. تنها چیزی که اورا شاد میکرد سینه دیوار گذاشتن بود . حالا تنها چیزی که امضا کنند گان را شاد می کند همین نوع سینه دیوار گذاشتن است. در یک کلام به آمریکائی ها التماس می کنند . اما زمانه دیگر آن زمانه نیست ،خیلی چیزها عوض شده است، البته فکر این قبیل حضرات عوض نشده. ماهیتا همان هستند که بوده اند، فراموش نکنیم که دکتر کاظم سامی را چگونه در مطبش با کارد سلاخی کردند. الان هم آب نمی بینید وگرنه باز هم از همان شناگران مثل خلخالی هستید.
از قرار بعضی از این امضا کنندگان دارای کرسی هستند، جنس جور است اینها هم مدعی هستند، هم دادستان، هم قاضی و حاکم شرع کم داشتند که او هم آمده است . چرا نمی گویند دادگاه تحقیق کند، نمی گویند ما سند ومدرک داریم ،یا نمی گویند ما به هر دلیلی از این جریان سیاسی خوشمان نمی آید. اینها هم در همین دستگاه آخوندها برو وبیا دارند چون منافع اینهارا همین ملاهای قرون وسطائی تامین می کنند. مسئله مردم اساسا مطرح نبوده و نیست اینها در قدرت بودند وچنین روز سیاهی را همین ها بر سر مردم ستمدیده آوردند و بیرحمانه ترین کشتارها را همین ها علیه مجاهدین خلق اجرا کردند . باید به آنها گفت مردم همه شماها را می شناسند روزی هزار بار می گفتید «مرگ بر ضد ولایت فقیه» صدها نوع شکنجه به گفته منتظری در دوران طلائی امام انجام شده است.
می دانید حالاچه می گویند ؟ حکم را ما صادر کرده ایم آمریکائی ها اجراکنند. یعنی همان سینه دیوار گذاشتن و حاکم شرع که به جای خلخالی نشسته است. آخوند محسن کدیور یکی از آنهاست علی الظاهر یکی از صاحبان سایت جرس است و اخیرا خودش را خلع لباس کرده است و مدره شده اما عکس های او با عمامه قابل مصرف در روزنامه های خارجی است. شکیات و سهویات را برای ماموران سیا تشریح می کند. برای این جماعت دو زیست استاد دانشگاه شدن مثل آب خوردن است و همه می دانیم که البته همیشه در خارج از این کرسی ها آماده است. اگر طرف مربوطه پیدا شود حتی اگر زبان هم بلد نباشد به او کرسی را می دهند. کسی نمی داند به چه زبانی تدریس می کند؟ شاید در آنجا با علم واشاره و به زبان مرغی حرف می زند.
در این نبرد نابرابر ستمدیدگان و خانواده های شهدای مجاهدویاران آنها در کنار فرزندانشان هستند وهمین برای هر مبارزی افتخار بزرگی است .
کار مجاهدین خلق با این جماعت مثل روز روشن است.
بعضی آجان دوبل هستند هر روز برنگی در می آیند که کار از دست خودی ها خارج نشود ارتجاع واستعمار گران همه را به صف کرده اند، چون خودشان نمی توانند امضا کنند ودر محذورات مبارزه ضد امپریالیستی هستند تا به دستور جن گیرها امر به معروف ونهی از منکر کنند و البته یکطرفه ببرند وبدوزند. شاید به خاطر این است که جنگی پیش نیامده ،خون و خونریزی نشده، عجب ضد امپریالیستهائی به موقع حضور به هم می رسانند تا باندها خط را جلو ببرند ، هر کسی بنابر موضع سیاسی خودش کار می کند. اما فقط اینها نیستند که خواستار کشتار مجاهدین خلق می باشند. عده دیگری پشت صحنه برای باندهای جنایتکار کار می کنند و رودروی مردم هستند. بی رودربایستی باید بگوییم فرقی ندارند که چه اسمی روی خودشان بگذارند، از ملی تا چپ و چپ نما به هرحال دکان خود را در اختیارهمین باندها گذاشته اند.
ما وظیفه داریم بگوئیم تا نسلهای آینده بدانند، بهای مبارزه با ارتجاع واستعمار چه بوده است. البته در دوران ملی شدن صنعت نفت هم چپ نمایان مصدق ودکتر فاطمی را عامل امپریالیسم می خواندند در چنین نبردی نمی توان نشست و تماشا کرد ، فرزندان دلیر مردم ایران در محاصره دشمنان گوناگون هستند ،خوش نشینان ضد امپریالیست خیالی برای آنها توسط مامورین سیا که ا مضا کرده اند زمینه کشتار فراهم می کنند.
قضیه چیست؟جان بولتن گفته است مجاهدین خلق در یک زدوبند در لیست قرار گرفتند چه کسی بهتر از او می داند پشت پرده چه گذشته است وحالا که او از کار بر کنار شده ،آمدن او در یک جلسه دلیل جنگ طلبی مجاهدین می شود؟ که حواسمان جمع باشد مجاهدین خلق در خط جنگ هستند! فقط از آخوند بر می آید که چنین تحلیلی بدهد. و الّا همه می دانند کسی که در قدرت نیست تصمیم گیرنده نیست اما افشا کننده اصل ماجر است. به همین علت بی بی سی به هم می ریزد و این مهم است که چشمها باز شود وگوشها بشنود ودوباره نسل دیگری را در پشت پرده بقربانگاه نفرستند .اگر کسی اهل زدو.بند بوده باشد که چنین بلائی را بر سر او نمی آوردند. حتی اگر وابسته هم نباشد گرایش به خط آمریکا داشته باشد باسلام و صلوات با او برخورد می کنند.
اما در اشرف حتی دارو وموادغذائی اجازه ورود ندارد. آیا مواد اولیه پزشکی حق مجاهدین هست یا نیست که با پول خودشان بخرند؟ صدها جنایتکار هر روز با بلند گو از صبح تا شب عربده می کشند آیا اینها را باید بگوش جهانیان رساند یا نه؟ این کشتارها و جنایات برای چیست؟
مجاهدین خلق می گویند تسلیم نمی شوند وخامنه ای و همه باندهای مافیائی این آرزو را بگور خواهند برد. ولابی ها کور خوانده اند دورانشان بپایان رسیده است وطشت رسوائی شان از بام به زمین افتاده است. دیگر نمی شود خون مردم را براحتی گذشته پایمال کنند.
وهمه انها که می خواستند مجاهدین را به خارج از اشرف بکشانند وهمه را از دم تیغ بگذرانند رسوا شدند ودستهایشان رو شده است تا مجاهدین در لیست هستند امکان جابجائی وجود ندارد.
در ایران همیشه بهای مبارزه با استبدادوارتجاع سنگین بوده است.
ارتجاع و همدستان او بدانند ما در این نبرد بی طرف نیستیم وپرچم سفید بلند نکرده ایم.
در چنین شرائطی ممکن است کسانی بیطرف یا تماشاچی باشند، اما بدانند این روزها سالگرد شهادت دهها هزار مجاهدی هست که درسال
۱۳۶۷ قتل عام شدندو سالگرد بر گزار می کنید، اما برای مجاهد زنده زمینه کشتار آماده می کنید. قرار نیست وقتی مجاهدین خلق کشته شدند روبان مشگی بزنید وصاحب عزا شوید خطابه بخوانید.
می دانیم حمایت از مجاهدین کار ساده ای نبوده و نیست. بدون شک رژیم و مافیای آن و سایتهایشان به لجن پراکنی می پردازند ویا سایتهایشان را در اختیار مزدوران می گذارند تا حرف صاحبان سایت را بزنند، چرا که می خواهند از قافله عقب نمانند و چه حقارتی بالاتر از این که همدستان به اصطلاح اصلاح طلب انها با ماموران سیا امضا کرده اند وخواستار سرکوب مجاهدین خلق هستند؟ شما که در سرکوب مجاهدین خلق گرداننده و همدست آخوندها و مالکی هستید محض رضای خدا چنین کاری را نمی کنید که از صبح تا شب نقشه جنگ ترسیم کنید ودر آخر قربانی رادراز کنید. در دنیای سیاست کار خود به خودی مداوم نداریم.
سی سال است که سلاخ خانه ولایت فقیه شب و روز خون مجاهدین خلق را در ایران و در خارج بر زمین می ریزد। راستی از امثال رضا تکیه ها در وزارت خارجه بپرسید آخوندها از حمایت چه کشورهائی برخوردار بوده اند؟ وقتی مک فارلن در تهران مشغول بود خامنه ای در نماز جمعه می گفت ما پوزه آمریکا را بخاک می مالیم.