« وظيفه توابين در خارج از كشور »



هيچ قرباني را تا بحال با آگاهي خود وي به قتلگاه نبرده اند. ابتدا او را خام نموده اند, وقتي در دست مأموران قرار گرفت لحظه مناسب را آدمكشان انتخاب مي نمايند و هيچ صيادي كه در كمين گاه نشسته است نشان نمي دهد كه براي لحظه مناسب در آنجا بسر ميبرد , رنگ لباس خود را نيز با آن محيط يكسان ميسازد كه بتواند صيد را به دام بياندازد. اما وظيفه عناصر آگاه اينست كه در هر مسآله اي حقايق را براي مردم بشكافند و نشان دهند كه از اين عناصر خودفروخته هراسي بخود راه نداده اند.
توابين و بريده ها در خارج از كشور چه مي گويند؟ و به چه كاري مشغولند؟ اخيراً از نحوه به دام انداختن سيدمحمد علي جلالي تهراني در آلمان مطلع شدم كه خائنين چگونه او را فريب دادند و با امان نامه خامنه اي او را به تهران كشاندند, فرداي آن روز ساعت 2 بعدازظهر راديو تهران اطلاعيه دادستاني را اعلام نمود: سيدعلي جلالي تهراني محاكمه و در تهران تيرباران شد.

سيد محمد علي جلالي تهراني كه بود؟
وي يكي از رهبران مؤتلفه در سالهاي 1342 بود . او پسر سيدعلي نقي جلالي تهراني پيشنماز مسجد بازار دروازه تهران بود. من او را از نزديك مي شناختم. جلسات تأسيس مدرسه رفاه در سالهاي 1346 در خانه او در خيابان شهباز روبروي پمپ بنزين تشكيل ميشد, رفسنجاني نيز در اين جلسات شركت مي نمود. او شريك علي اصغر رخ صفت بود, بعد از انقلاب رخ صفت رئيس سازمان اقتصاد اسلامي اما شريك اوجلالي تهراني به مخالفت با رژيم خميني برخاست و به آلمان رفت. در آنجا در دام گرگهايي كه به لباس ميش در آمده بودند افتاد. او بسيار ساده نگر بود. عناصر مرتبط با او خبر همه كارهاي او را به وزارت اطلاعات ميرساندند.
او در اواخر اقامت در آلمان به كار سياسي كاري نداشت و مشغول زندگي خود بود , اما رژيم ميخواست انتقام حرفهاي گذشته او را بگيرد و دست بكار شود و بالاخره توانستند اعتماد او را جلب نمايند , براي او امان نامه اي از خامنه اي فرستادند و وي با پاي خود به مسلخ فقها رفت و ديگر بازنگشت. او در بازار تهران چهره شناخته شده اي بود.
هم اكنون نيز دام ديگري و البته گسترده تر براي همه طيفها توسط وزارت اطلاعات در دست است و شاهرودي رئيس قوه قضائيه با نام انجمن حمايت از مهاجرين ( يعني پناهندگان سياسي ) و انجمن نجات وارد صحنه شده اند . به آگهي وزارت اطلاعات كه پيوست هست دقت فرمائيد.
اين خط و خطوط توسط توابين و بريده ها به رژيم داده ميشود كه گفته اند ميتوانند ما را كه قربانيان آنها هستيم به اين كنفرانس و آن باصطلاح كنفرانس ها يعني مراحل قبل از زندان اوين بكشانند. اول برادري تان را ثابت كنيد بعداً سخنگوي ايرانيان آواره از وطن بشويد شرم هم چيز خوبي است!

اما در ايران چه اتفاقي در حال وقوع است؟ كه اينان را با ويزا و بليط و پول توجيبي ميليون دلاري روانه فرنگ نموده اند؟
اين روزها ديگر صحبت از شكنجه در زندانها نيست بلكه در كوچه و خيابان قداره بندان ولائي خود نمايي مي نمايند و نياز به احراز هويت و تشكيل پرونده هم نمي باشد.
خميني در سالهاي 1359 ميگفت مخالفين خودشان خودشان را شكنجه ميدهند تا ما را بدنام كنند.......
چرا اين مدعيان به دانشجويان , كارگران, زنان, معلمان , جوانان كه هم اكنون زير ضربات درنده خويان رژيم هستند عنايتي نميكنند معني سكوت اينان چيست؟ يعني اينها حقشان است كه اين چنين خونين بال شوند؟ اگر صادق هستيد قبل از اينكه مردم بخارج پناهنده شوند از آنها حمايت كنيد!؟
دستاورد ديگر اين آخوند دين فروش تواب سازي از هر طيفي مي باشد . به آنهايي كه از سياست بريده اند و رفته اند كاري ندارم. حرف من با گرگهايي است كه در خارج به لباس ميش در آمده اند و شبانه روز بدنبال شكار پناهنده سياسي ميگردند « مثل معروفي است كه : شكار براي حفظ جان خود ميدود ولي تازي براي اربابش .»
دوستي ميگفت بيش از يكسال و نيم زير بازجوئي يك تواب بودم بيرحمانه شكنجه ميدادند و زمينه كشتار را آماده مي نمودند , براي اثبات وفاداريشان به اين نظام پوسيده سنگ تمام ميگذاشتند . اميدوارم روزي شرايط مناسب شود و تا وي خود بيشتر بگويد بدون شك هشدارهاي او باعث نوشتن اين سطور شده است و بايد پذيرفت كه همان تواب بي رحم توطئه گر محصول همين نظام رو به زوال ولايت است.
توابين در سايتهاي گوناگون وزارت اطلاعات شبانه روز كار ميكنند و سايت ها را به روز مي نمايند و در تهمت و دروغ و تحريف دست كمي از اربابانشان ندارند. و حالا خودشان را ولي پناهندگان سياسي مهاجرين و آوارگان هم ميدانند . ميخواهند به اصطلاح به ما قربانيان اين رژيم ضدبشر خط بدهند. من خود در تهران خيابان مصدق روبروي وزارت بازرگاني از طرف اوباش ولايت فقيه با ضربات چاقو مجروح شدم و پزشكان شرافتمند بيمارستان ميثاقيه توانستند مرا از بيمارستان فراري دهند. حالا بسراغ ما آّمده اند؟ براي چي ؟ مي خواهند فقط يك كلام را بگويند كه : دست از مبارزه با آخوندها برداريد و قربانيان خوبي براي آخوندها باشيد تا در كاخهايشان بر مردم ستمديده ايران خدائي نمايند.
در مقالات سايت هاي گوناگون وزارت اطلاعات درست است كه نامي بر سنگ قبري حك شده است اما نويسنده واقعي آن, باندهائي هستند كه كف بر دهان بر فرق رفقاي ما مي كوبيدند و نيمه شبها قلبهاي پاك آنها را گلوله باران مي نمودند و در گورهاي دسته جمعي دفن مي نمودند.
امروز توابين با پول محروم ترين اقشار مردم بر عليه تمام اقشار مردم توطئه مي نمايند تا صداي اعتراض آنها در خارج را نيز خاموش نمايند و زمينه سركوب آنان را در داخل بيشتر فراهم نمايند.
اينها با لاشه متعفن آخوندها به هركوچه و شهري در داخل و خارج مي چرخند نام به اصطلاح انجمن نجات و انجمن حمايت از مهاجرين يعني پناهندگان را برخود گذاشته اند , در حقيقت به دنبال دانه درشت ميگردند...
آنها كه نمي دانستند با چه عناصر آلوده و تبهكاري در رابطه هستند بهاي بسيار سنگيني براي ساده انديشي خود پرداختند امروز سيد محمد علي جلالي تهراني در ميان ما نيست تا خود همه ماجرا را بگويد .
پناهندگان سياسي هشيار باشيد . بوي الرحمن رژيم بلند شده است. آخوندها ميخواهند از هر كسي انتقام بگيرند و بقاء اينها در نابودي پناهندگان سياسي واقعي است.
21 خرداد 1386 – 21 ژوئن 2007