سید محمود دعائی در زندان پاریس


وقتی قاتلان از فضائل قربانیان خود میگویندو نمیخواهندبه جیب دیگری بریزد.

دعائی کیست

در دنیای سیاست هیچ کسی محض رضای خدا سیل اتهامات را بسوی قربانی تحت محاصره سرازیر نمیکند.

مرتب به سوژه ها تلفن میکند وپروژه های اوهمکاری با حسرت به دلان به قصد ضربه زدن به مجاهدین خلق است وخط سیاسی میدهد وبا هرطیف حرف مشترک دارد . هم اپوزسیون رژیم است وهم سر کوبگر بی رحمی است که باب طبع ادمهای همه فن حریف حرف میزند تحلیل می دهد که وضعیت در چه حالی هست وبزودی همه چیز درست میشود عجله نکنید خبرهای خوبی در راه است بشرط اینکه شما که در خارج هستید مزاحم اصلی ما یعنی مجاهدین خلق را بزیر ضرب بگیریدماهم در داخل مشغول هستیم وکارها را برای فضای باز وبرگشت همگی شما اماده میکنیم وگاهی خوش باوران چمدانهایشان را هم بسته ودر فکر بلیط هواپیما هم بوده اند تا فضای سیاسی باز شد از قافله عقب نمانند بسیاری را تا لب چشمه برده وتشنه برگردانده است.

در دهه گذشته یکی از مدعیان به اسم علی فراستی که کتابی نوشته بود نه بخاطر رجوی بخاطر تاریخ .دعائی روی او کار کرده بودوعده هائی به او داده بود وبه همه می گوید این حق شماست که رئیس جمهور شوید .وفراستی میخواست کاندید رئیس جمهوری بشودو به تهران باز گشت ودعائی در باغ سبز به او نشان داد اورا برای بازدید به روزنامه اطلاعات برده بودجناح های رژیم سروصدا راه انداختند که ضد انقلاب را برای بازدید روزنامه اطلاعات برده اندروزنامه اطلاعات یعنی دعائی جواب داد که وزارت اطلاعات خبر داشته وتائید کرده است یعنی خود دعائی تائید کرده است .

دعائی روی پروژه های مشخص کار میکند سایت ایران دیدبان محصول کار اوست وچهره وافعی اورا در ایران دیدبان میتوانید ببینید هرکسی از مجاهدین خلق حمایت کند بزیر ضرب میرود ونفرات او اماده میشوند تا پروند ه ای از او بسازند تا همه بدانند با چه مافیائی طرف هستند .نوکران وقلم بدستان پیدا وپنهان دارد .

طلبکار حق وحقوق مجاهدین خلق میشود که نکند خدای ناکرده حق وحقوق انها از دست برود. هم مدافع مجاهدین خلق است وهم تشنه خون انها ست وبرای نابودی وکشتار همه انها شبانه روز کار میکند.او با لابی ها و روزنامه نگاران خارجی در تماس است وتحلیل برای انها میفرستد.

روزی که صندوق وزارت اطلاعات باز شود انوقت معلوم میشود که سر پل های او در خارج چه کسانی بودند وچه طرح هائی را او داده وانها پیاده کرده اند.

دعائی حاکم شرع مخفی حکومت ولایت فقیه است با تشیخیص او بسیاری ترور شدند وبا فریب او بعضا خود پا به قربانگاه گذاشتند,حتی به نزدیکترین اعضای خانواده خودش هم رحم نکردواورا در سال 1360 به سرقرار کشاند وهمانجا اورا کشتند. این فرد از کسانی بود که سالهای 1348 یا47 هواپیمائی را به بغداد برده بود بگفته خودش از بستگان نزدیک او بود شاید خواهر زاده اش بوده است وبعد از انقلاب به مخالفین پیوسته بود.دعائی برای او دام گذاشت وسر قرار اورا در جا کشتند.

کار اصلی او برای حکومت دام گذاشتن برای سیاسیون شناخته شده بوده است خاطرات او را بخوانید اگر چه بسیار مختصر گفته ونیمه کاره رها کرده زیراکه با کار روز او برخورد میکرده اما چهره خودش را تا حدودی گفته است راه کارهای او مشخص است نفراتش را در خارج بعنوان قطب مخالف جا می اندازدواز طریق انها :خطش را پیاده می کندبراحتی کانال میزند وتلفن مخصوص را هم میدهدکه اگر با او کاری داشتند تماس بگیرند .من راجع به افرادیکه با او رابطه داشتند شنیده ام وشاید چهره واقعی اورا نمیشناختند. به خود همان افراد گفتم سید محمود دعائی پستان مادرش را گاز گرفته است در دام این جلاد نیفتید.او نقش بازی میکند وتا بحال به صغیر وکبیر رحم نکرده است ودرهمه دوره ها او نورچشمی حکومت ترور بوده است در دورانی که خمینی زنده بود دعائی نفر امنیتی بود.همان دورانی که ایت اله منتظری را بزیر ضرب گرفتند وبگفته ایشان میخواستند طناب بگردنش بیاندازند دعائی مقام امنیتی بوده است او پرویز ثابتی اخوند ها ست در دوران رفسنجانی نفر سر سپرده اوبود وبا او به شوروی رفت و با رفسنجانی ودر کنارهم از گارد سرخ سان دیدند وعکس انهم منتشر شد ودر پشت ترورهای دوران رفسنجانی بوده وسوژه را مشخص میکرده که چه کسی باید حذف شود.

در دوران خاتمی سوگلی او بود وخودش را در صحبت ها ی خصوصی سیاسیون داخل صاحب پروژه اصلاحات میدانست وگفته بود که نتایج کارهای ما بالاخره به ثمر رسید وبه بستگان پناهندگان سیاسی پیغام میدادکه به ایران بازگردند که همه چیز درست شده اگر تاخیری در اصلاحات رخ داد مقصر ان مجاهدین خلق بودند که میخواستند با خشونت مسئله را حل کنند.

در همان دوران گفته بود ما تعدادی کادرو وکیل ووزیر لازم داریم وحالا که فضا باز شده به کمک ما بیائید تا کارها را از دست نا اهلان بگیریم ومرتب نام نویسی میکرد چند نفر هستند وبه سیاسیون سابقه دار هم پیغام میداد حکومت حق شماست شما رفتید سرنو شت مردم به دست این ها افتاده چرا نمی ائید وحکومت را بگیرید چرا نشسته وتماشا میکنید حالا که موقع نشستن در خارج نیست برگردید.شما در مبارزه بودید یا زندان رفته اید, زجر کشیده اید.

از موقعی که احمدی نژّاد امده است ودر کهریزک مهرورزی میکند وبیرحمانه ترین سرکوبها همین حالا ادامه دارد احمدی نژادی شده واین همان دعائی دوران خاتمی است وهنوز هم به مخالفین لبخند میزند روزها لیبرال است وشبها سرکوبگر وگاهی برعکس. او همیشه درارزو و عالم خیال بدنبال یک حکومت نرم خو است و وقتی قربانی بخاک افتاد دستمالش را برای پاک کردن اشکهایش از جیب قبایش بیرون میاورد واشک افسوس میریزد که حیف شد چه زود از دست رفت در مراسم قربانیان قتلهای زنجیره ای هم شرکت کرده بود.

روشنفکر نماهائی که بخاطر مصالح شخصی همیشه حاضر به هر خیانتی بودند امثال احسان نراقی هاو... ودر خفا با مرتجعین همکار بوده اند وبه درخواست اخوند ها با قربانیان همراه میشدند تا نزد اربابان بحساب بیایند لکه ننگی است که در تاریخ میماند .

سایت جرس که گذشته خودشان افتخار افرین نیست وانرا مخفی میکنند حالا مشغول سفید سازی هم هست در سی خرداد 1390 خبر داده است که سید محمود دعائی نشریه مهرنامه را به مهندس سحابی اختصاص داده است و اورا بهترین سرپرست سازمان برنامه وبودجه میداند .

دعائی ازسازمان برنامه وبودجه چه میداند؟ شاید بخاطر همکاری باسعید امامی در همه رشته های ولی فقیه سازی وارد شده است .او در این مقاله یک تیر دونشان میزند میگویدمهندس سحابی به دعائی گفته است به حامد پسرش بگوید دیگرمقاومت نکن وهرانچه میدانی بگو ومیگوید البته من نگفتم وراه تکذیب را از طرف حامد می بندد. درمسیر مبارزه همیشه با عواملی روبرو هستیم که نقش های گونا گونی دارند روزها دستمال به دست برای قربانیان اشک می ریزند وشبها برای انها نقشه میکشند که چگونه انها را سربه نیست کنند.از قرار اینهم در خارج شغل نان وابداری شده و رسانه وسایت هائی را هم در اختیار دارند کیلوئی خط وخطوط میدهند.

روز تشیع خانواده مهندس سحابی گفته بودند احمد منتظری براو نمازبخواند.اما سروکله دعائی پیدا میشود ماموران مانع احمد منتظری میشوند و دعائی را می فرستند.همان موقع که هاله سحابی راکشتندودعائی به چشم دیده بود در این مصاحبه نمی گوید چگونه اورا کشتند. دعائی از قبل مطلع بوده چه اتفاقی خواهد افتاد.

سید محمود دعائی رفیق صمیمی احمد خمینی ویار غار او بوده است واحمد از پاریس دوازده روز قبل از پرواز پاریس به تهران به دعائی تلفن کرده بود که خودت را به پاریس برسان تا از قافله عقب نمانی و تمام درد دلهای احمد را میدانسته.

احمد خودش را اماده ولی فقیه شدن میکرده است چون قرابوده دهسال اول خامنه ای ولی باشد ودهسال دوم نوبت احمد خمینی . بعد از تصمیم خامنه ای ورفسنجانی که سرانجام به سربه نیست کردن یادگار امام انجامید. ولی شدن شوخی بردارکه نیست طرف از تخت سلطنت پائین بیاید وبدیگری تحویل دهد.تصمیم گرفته شده به وزیر اطلاعات داده وبه سه نفر امنیتی سعید امامی حسین شریعتمداری ودعائی این کار واگذار شد.

بین این سه مقام امنیتی دعائی نزدیکترین فرد به احمد بوده است که مامور تعویض قرص های احمد خمینی میشود و او با همه باندها بوده وهمه را با سر انگشت میچرخاند.تا بحال با هیچ باندی مخالف نبوده بهمه روی خوش نشان میدهدکه طرف مقابل این احساس را داشته باشد که با او موافق است او هم زمان اصلاح طلب دواتشه وسرکوبگر است وهمیشه نوکر قدرت حاکم بوده است چه فرد وجناحی برای او فرقی نمیکند با خط الرعب بالنصرا ست ایده نامه نگاری محسن کدیور به وزیر خارجه امریکا در رابطه با سرکوب مجاهدین خلق مال دعائی است که گاف مدعیان عدم دخالت خارجی را نشان میداد او در این نامه خواستار اقدامات عملی شده بود که به کشتار نوزدهم فروردین 1390 ا شرف انجامید. دعائی یکی از نخبه کشان طی این سی سال بوده واچار فرانسه ولایت فقیه است در همه دوره هادر خدمت قدرت بوده و با قربانیان رفیق صمیمی بوده و تدارک کشتار وشکنجه واعتراف گیری قربانی را می دیده است .

یکبار در نجف با جلال الدین فارسی بر سر مقاله ئی که او نوشته بود ومیخواسته انرا بنام خودش در رادیونهضت روحانیت بخواند که مشهور شود دعوایش میشود و اورا از حجراه اش بیرون میکند .

بیروت

سال 1356 در بیروت در مسافرخانه ای در میدان ساحته الشهدا اطاق سه تخته ای که دوتخت انرا ما گرفته بودیم ویک تخت ان در اختیار کسی دیگری بود خوابیده بودیم.نزدیکهای صبح با صدای دراطاق بیدار شدم یکنفر در اطاق دستش در جیب قبای دعائی بود. دعائی رابیدار کردم گفتم دستش در جیب تو بود ببین پولهایت رابلند کرده یا نه دعائی جیب قبایش را گشت وگفت کیف و پاسپورت هست او را از اطاق بیرون کردودوباره خوابید ساعت هشت صبح بیدار شد از نمازصبح خبری نبود .اخوند بی دین زیاد دیده ام., ساعت ده نیم صبح پروازدعائی به بغداد بود جیب هایش را گشت گفت دزد پولهارا برداشته است به اوگفتم من تورا بیدار کردم که جیب هایت رابگردی اما از ترس درگیر شدن گفته بود برود هز ارفرانک فرانسه را از من گرفت ورفت.

مهر ماه 1356 ا ز نجف برای اعتصاب غذا به پاریس امده بودیم وهمگی در خانه صادق قطب زاده بودیم .

دعائی از عراق برای اعتصاب غذا امده بود اما در اعتصاب غذا که طلاب در حال اعتصاب روزی سه وعده غذا میخوردند شرکت نداشت روز سوم یا چهارم اعتصاب بود محمد منتظری به من و رضا د ماوندی گفت بروید به این ادرس دعائی از زندان همین حالا ازاد میشود او را بیاورید .ماتا انموقع نمیدانستیم ماجرا چیست وچرا دعائی در زندان پاریس است به تاکسی ادرس زندان سانتیه را دادیم هوا تاریک شده بود که از تاکسی پیاده شدیم وچهارصد فرانک کرایه را پرداختیم اسم دعائی را به نگهبان زندان دادیم وبعد از چند دقیقه گفت همین حالا ازادشدندبا رضا دماوندی قطارگرفتیم برگشتیم نمیدانستیم جریان چیست بخاطرمسئل امنیتی نپرسیدیم ماجرا چه بوده است. اعتصاب غذا تمام شد به سوریه بازگشتیم محمد غرضی گفت علت زندان افتادن دعائی این بود که دزدی کرده بود.ومحمد منتظری گفت سی هزار فرانک جریمه شد پانزده هزار فرانک انرا از بنی صدر وپانزده هزار از قطب زاده گرفتیم.مرحوم صداقت نژاد که با او درزندان بود گفت دعائی در فروشگاه یک چمدان لباس زیر زنانه بلند کرده بود از فروشگاه پقنتان printempsخارج شد ودر مترو نشسته بودیم وقتی پلیس را از دور دید چمدان را برداشت وفرار کرد پلیس متوجه شد سوت کشید دعائی میدوید وبالاخره در خیابان او را گرفتند وا ز او پرسیدند در چمدان چیست دعائی ترسیده بوددرچمدان راباز کردند دیدند داخل چمدان پراز لباس زیر زنانه است از او تیکت خرید خواستند که نداشت ودست اورا بادستبند از پشت بستند وسوار ماشین پلیس شدیم و اژیرمیکشید تا به کلانتری رسیدیم دعائی داشت گریه میکرد نمی دانستیم چکار کنیم؟

از صداقت نژاد پرسیدم با عبا وعمامه مشغول بود؟ گفت نه.

اقای عبدالباقی ایت الهی که هم اکنون در پاریس هستند گفت نامه ای از دعائی از داخل زندان به ادرس چاپخانه مادر شاتله پست شده بود نامه را باز کردم نامه با قربان وصدقه خطاب به صادق قطب زاده بود که ماجرای دزدی را مفصلا شرح داده بود که ما سه نفر در زندان هستیم وقرار است ما را به دادگاه ببرند برای ما وکیل بگیرید. ضمنا سروصدای انرا درنیاورید تا ما خودمان را به اعتصاب عذا برسانیم صادق قطب زاده وکیل فرانسوی گرفت که حجت الاسلام دعائی گوینده رادیو نهضت روحانیت را ازاد کنند.

رادیو نهضت روحانیت که از بغداد پخش میشد وگوینده اش مرتب به مردم درس اخلاق وپاکدامنی میداد د مبش به تله افتاده بود.شبی به کلیسای sacré coeur میرفتم دعائی از زندان تازه ازاد شذه بود اورا هنگام خارج شدن از سکس شاپ دیدم .او مجتهد واقعی در همه رشته ها است .

این گوشه ای از فعالیتهای روحانیون مبارز خارج از کشور بودکه اینها بعد از انقلاب سرنوشت مردم را دراختیار خود وهمپالکی هایشان گرفتند. ومثل اب خوردن حکم دست وپا قطع کردن داد ند.

روزنامه نگارا ن ولی فقیه از مقامات امنیتی هستند؟

رسانه در ایران تحت حاکمیت ملاهای قرون وسطائی زیر نظر ماموران امنیتی است .مثل کیهان واطلاعات و... کیهان زیر نظر حسین شریعتمداری تواب ساز واطلاعات زیر نظر سید محمود دعائی همکار سعید امامی که بگفته حسین شریعتمداری هر سه نفر هرهفته باهم جلسه امنیتی داشته اند .

دستگیری حسین روحانی

بعداز دستگیری حسین روحانی از رهبران پیکار دعائی در اوین بسراغ او میرود.سابقه اشنائی هردو در عراق ونجف بوده و رفیق بوده اند.دعائی در زندان اوین از در دوستی با حسین روحانی وارد میشود که تودر شناسائی اعضا وهوارداران پیکار همکاری کن تاعفوامام شامل حال تو بشود .حسین روحانی همکاری میکند وقتی اطلاعات را میدهد وبسیاری را بزیر تیغ میفرستدخود اورا محاکمه ومحکوم به اعدام مینمایند ودیگر دعائی را نمی بیندوبه او میگویند بخاطر همکاریت به خانواده تو اجازه بر گزاری مراسم ختم وشب چهلم را میدهیم.دعائی در انروزها که شبی صدها نفر را تیر باران میکردند در اوین هم بوده است.

این یکی از صدها نمونه کارهای دعائی است . در سال 1361 بداخل سلول اوین بسراغ زندانی شکنجه شده اقای ط الف میرود وبه ایشان میگوید شمااینجا چه میکنید .حال شما چطور است وزندانی پای شکنجه شده اش را نشان میدهد سپس دعائی درب سلول را باز میگذارد همان موقع خبر دستگیری همان زندانی رااز رادیو پخش میکنند که هنگام فرار نزدیک مرز دستگیر شده است .دعائی.چه موقعیت اطلاعاتی داشته که بتواند در انروزهای جنون وخون در اوین وارد سلولهای انجا بشود ؟

به نظر شما روزنامه اطلاعات رسانه ارتباط جمعی ا ست که سر پرست ان یکی از سه مقام امنیتی در خدمت ولایت فقیه است؟در خاطراتش گوشه ای از کارهای امنیتی او در رابطه با خارج از کشور امده است که میگوید به اقای سید محمد مهدی جعفری ماموریت دادم که بخارج برود ورفت .

در تشیع جنازه سحابی دعائی هم جزو عزاداران است وپیام تسلیت هم میدهند.به این جماعت میگویند دو زیست.وقتی رفسنجانی دستور بازداشت مهندس سحابی را داد واو زیر شکنجه بود نکته تاریخی داشته که همه سیاسیون میدانند گفته بود میخواهم رویش را کم کنم .با چنین پدیده ئی روبرو هستیم .که بساز بفروش سابق میخواهد عقده هایش را سر قربانی خالی کند. .همانطور که خمینی میخواست عقده های تاریخیش را که اخوند را سوار تاکسی نمی کردند جبران کند بایداین نوکیسگان را بشناسی تا بدانی چه میکنند.

مسائل سیاسی واجتماعی را با جانماز اب کشیدن نمیتوان حل وفصل کرد,خمینی در عراق خیلی جانماز اب میکشید واز همه امکانانت عراق هم استفاده میکرد از جمله رادیو بغداد که سید محمود دعائی برنامه نهضت روحانیت را پس از رادیو مهین پرستان اجرامیکرد .دعائی در نجف بمن میگفت وقتی برنامه انها تمام میشد , پشت میکروفون میرفتم وصدای نهضت روحانیت را شروع میکردم..

باسید محمود دعائی از بغداد به نجف میرفتیم درباز گشت راه بندان بود ماموری بداخل مینی بوس امد وبه دعائی گفت سید هویتک و کارت شناسائی را خواست او کارتی را از چیب قبایش بیرون اورد وبه مامور داد بعد از چند ثانیه کارت رابرگردادند به دعائی گفتم کارت چه بود؟گفت کارت اداره رادیو بود در ان دوره رادیو نهضت روحانیت تعطیل شده بود بنابراین کارتی هم برایش صادر نمیکردند دعائی کارت امن ا لعام سازمان امنیت عراق را نشان داده بود عضو حزب بعث عراق بود واز افراد امنیتی . عراقیها فکر میکردند نفر انها درد ستگاه خمینی است واطلاعات لازم را برای سازمان امنیت عراق از خمینی میاورد وبهمین ترتیب هم توانست برای خمینی خروجی بگیرد ودرخاطراتش هم نصف قضایا را گفته است وبقیه اش را من میگویم .

اما ماجرا چه بود ؟

خمینی به دعائی گفته بود که با سارمان امنیت عراق کار کند وعضو حزب بعث هم بشود تا عراقی ها به او اعتماد کامل داشته باشند ,واوچنین کرده بود وهرجائی که نیاز به او داشتند صدایش میکردندمورد مشورت قرار میگرفت این مطلب را خود او بمن گفت واو را بارها برای گفتگو با زندانیان ایرانی بداخل زندان برای شناسائی زندانی برده بودند که بگوید ایا مخالف شاه هستند یا مامور ساواک .این سبک کار مامورین امنیتی است که ماموریت دارند با سرویسهای مختلف کار کنند واطلاعات مورد نطر رابدهند کما اینکه با تمام سرویسها وبارادیو تلویریونهای امنیتی کار میکنند ,یعنی همان ساعت که خبر را میگیرند همان موقع منتقل کنندوکانالهای فراوان وپول بسیار زیادی هم دراختیار دارند شبیه ماجرای مدحی که یک شبه بوجود نیامده بود واخوند ها از این قماش بسیار دارند ویا.نوری زاده که میگوید برای مصاحبه ومنبررفتن وخبرهای دست اول بیشترین پول را میگیرد .

چرا با اینهمه تجربه گرگهای درلباس میش را نشناخته ایم.

اگر ده درصد شناخت امروز را همه قربانیان در سال 1358 داشتند شاهد بسیاری از ترورها وکشتارها نبودیم .بخاطر عدم شناخت زبان ملاهای قرون وسطائی بسیاری جان خود را از دست دادند, ساده نگری جایز نیست , مگر چند بار باید از یک سوراخ گزیده شویم.

بین ما وهر کسی تحت هر شرائطی که بسوی دشمن خلق میرود ویا اشکار وپنهان برای جنایتکاران کار میکند وملات سازی میکندونوشته هایش در لجن نامه ایران دیدبان میاید زمین تا اسمان فاصله است. مردم ما درنبردی نابرابرهستند فقط هوشیاری باعث میشود دشمن به اهداف پلیدش نرسد.

هر رذالت ودنائتی را به قربانیان نسبت می دهند و دهها تروریست وجاسوس اطلاعاتی تا به حال دستگیرو.صدها ترور توسط همین ها شناسائی واجرا شده است.

مافقط با یک دیکتاتور حقیر سید علی روبرونیستیم .اینهامنافع کارتل های نفتی تسلیحاتی را تامین می کنند رضا تکیه به امریکائی ها میگوید سقوط خامنه ای به نفع امریکا نیست با هر عربد ه کشی خامنه ای واحمدی نژاد میلیارد ها دلار اسلحه فروش میرود.وسهام کارخانه های اسلحه سازی در جنگ خانمانسوزهشت ساله با خون مردم ایران وعراق وبرای ازادی قدس بالا رفته بود که به هر دوطرف اسلحه می فروختند.

اخوند های قرون وسطی مرگشان را در رخسارمخالفین میبینند. میترسند که این صداها یکی شود و دیگر اثری ازبیت ولایت باقی نخواهد ماند وبرای تفرقه به هزاران شیوه متوسل شده اند وبلباس مخالف درمی ایند تا طیفهای دیگر را بزیر ضرب بگیرند, همان تفرقه بیانداز وحکومت کن را پیاده میکنند.

دروغ های شاخ دار ملاها واطلاعاتی ها علیه همه مخالفان مسبوق به سابقه است ودرباره مجاهدین خلق امثال احسان نراقی ها به گفته خود وی دهها جلد کتاب با نام مستعار چاپ کرده اند .حال برنامه های این عناصر اطلاعاتی را رله کردن کار رسانه ای است ؟ وبایدبا نقل و نبات به استقبالش رفت یاطرح هارا افشاباید کرد .

اخوند ها به تنهائی نمیتوانستند چنین سرکوب بیرحمانه ای را طی سی سال به پیش ببرند غرب همراه ملاها بود وکیک وکلت ردوبدل میکردند .دستگاههای تبلیغاتی غرب برای سرکوب زمینه سازی میکردند .

.بسیاری که از ته سوزن رد نمیشدند در بین دعوای گرگها براحتی در خدمت جناحی قرار گرفتند که وقتی مست قدرت بودند چوبه های دارشان یک روز هم بیکار نبود وحالا دم از عدم خشونت میزنند .