به روایت نویسنده معرفی کیف سیاه ها
ماموران سیا زیر بمباران 52 В
امریکائی ها؟

آقای بهمن نیرومند شما یکی از گردانندگان و کار گزاران مهم کنفرانس برلین بودید آیا صحیح است یا نه؟
آنروزها فکر می نمودید مشکل مردم ایران با آخوندهای حاکم با این کنفرانس و ان کنفرانس، آنهم از طرف سازمان های خیریه! که شما آنها را به خوبی می شناسید حل و فصل خواهد شد.
قبل از وارد شدن به اصل بحث این نکته را یاد اوری کنم؛ در آن دوران حکومت ترور ملاها، بخاطر رأی و حکم دادگاه میکونوس دچار بحران بین المللی شده بود. از اینجا امدادهای غیبی شروع شد و افراد خیر و سازمانهای خیریه کمک به بینوایان درماندگان سیاسی که با این کنفرانس ها میخواستند مسئله اصلی را بپوشانند، یک شبه حکومت قتل و جنون و جنایت مدره شد و تحول پیدا کرد. جشن ها و شادمانی ها به پا شد نام نویسی ها شروع شد. گفتند زمانه عوض شده است!
دوراندیشان و دانشمندان سیاسی مملکت ما هم که گاهی لازم باشد مو را از ماست می کشند و از ته سوزن رد نمی شوند نظر کرده شدند و از در دروازه رد شدند و شاید هم واقعا باورشان شده بود که حکومت استخاره از طریق گفتگو متمدنانه و انهم از طریق سید محمد خاتمی یکی از کارگزاران استعمار و استبداد حل و فصل خواهد شد. فقط نیاز به راهکارهای آنست که شرکت کنندگان در این کنفرانس ها آنهم در همان کشوری که حکم جلب فقها صادر شده است پشت تریبون بنشینند البته با لباس مرتب و کراوات در حضور خارجی ها با مترجم به آنها یادآوری نمایند چه بکنید و چه نکنید. و رادیو تلویزیونها هم آنها را در داخل و خارج پوشش دهند.

سئوال چه کسی یا کسانی به شما پیشنهاد بر پائی چنین کنفرانس های بی حاصلی را داده بودند؟
نامه منتشر شده خمینی از طرف رفسنجانی راجع به نقش خاتمی در ادامه جنگ خانمانسوز و فرستادن نو جوانان به جبهه ها نیاز به توضیح ندارد. برای پا اندازان او هم در آلمان و در هیچ کجای دیگر نمی تواند افتخار باشد. و برای توجیح رفتار گذشته خود بگویند با این جناح موافق هستند یا با آن جناح، همگی در سیه روزی مردم نقش اساسی داشته اند. واقعا فکر می کنید خامنه ای، هاشمی رفسنجانی، خاتمی، ناطق نوری، کروبی، احمد جنتی، مهدوی کنی، احمدی نژاد که بغیرازآخری همه آنها را می شناسم با خواهش و تمنا و قربون صدقه ثروت و قدرت را با شما و امثال شماها تقسیم می نمایند؟

کسانیکه مسائل سیاسی را چنین می پنداشتند آدم های بهلولی بیش نبودند و نیستند و نه روحانیت را شناخته اند و نه دربار ولایت فقیه را. دعواهای آخوندها بر سر تقسیم میلیاردها دلار درآمد نفتی است.
بعد از آوردن خاتمی بر مسند قدرت سید محمود دعائی مقام امنیتی آخوندها که طی این سالها دربه دام انداختن قربانیانان نقش اساسی داشته است گفته بود کسانی که در رژیم گذشته مبارزه نموده اند، حالا که موقع مسئولیت پذیرفتن است چرا درخارج هستند، چرا نمی آ یند وکیل و وزیر شوند.

آقای روشنفکر قرن هفدهم مقیم آلمان، آخوندهای تازه به دوران رسیده میلیونها نفر از مردم ایران را به فقر عمومی، فحشا، اعتیاد، خودکشی، مهاجرت اجباری کشانده اند تا به این ثروت افسانه ای رسیده اند. وضع انفجاری جامعه امروز ایران محصول عملکرد همین حاکمیت است.

آیا میدانید آخوندها برای مردمی که سفره هایشان خالی است براحتی آب خوردن فتوای دست قطع کردن میدهند؟ یا برای زنان اعدام و سنگسار؟

آیا میدانید آخوندها پایه های حکومتشان را چگونه بر پا داشته اند؟ با دهها هزار چوبه دار در هر شهر و روستائی، هزار هزار نیمه شبها در گورستانهای بی نام و نشان زن و مرد را زنده به گور نمودند.

آیا نمیدانید که حکومت ترور و وحشت خمینی، خامنه ای، رفسنجانی، خاتمی، احمدی نژاد، کروبی، موسوی خوئینی ها، میر حسین موسوی، حتی اجازه مراسم ختم را هم برای اشک ریختن به خانواده های داغدار نمیدادند. در تاریخ سراغ دارید؟ بگوئید در چه دوره ای؟

آیا نمی دانید که با اسلحه اسرائیلی ها جنگ خانمانسوز هشت ساله ادامه پیدا کرد و صدها هزار نوجوان معصوم را برای ادامه حکومت بر روی مین فرستادند. و اولین جابجائی اسلحه اسرائیلی به هواپیماهای جمهوری اسلامی در فرانکفورت توسط مجاهدین خلق افشا شد. بعضی ها این روزها دارند کشف می کنند مثل اینکه مجاهدین اسرائیلی هم شده اند. از روزنامه های خارجی و لابی های رژیم ترجمه به این و آن میدهند که دیدید... هر چه روزنامه ها محض رضای خدا بنویسند چند سطری هم چاشنی...

لابی های رژیم در امریکا و اروپا
لابی های رژیم در امریکا و اروپا کارهای غیر قابل تصوری انجام داده اند «ایران گیت» ، ماجرای منوچهر قربانی فر براستی چه کسانی در ماجرای مک فارلین دست داشته اند؟ آخوند ها میلیارد ها دلار توسط لابی ها جا بجا نموده اند. بخش کوچکی از آن در خاطرات منتظری آمده است. چه کسانی خاتمی را به امریکا برده اند؟ این کارها توسط لابی ها انجام گرفته است. میدانید سهامداران کمپانی های نفتی تسلیحاتی در امریکا چه کسانی هستند؟ همان وزیر وکیل هائیکه با آخوندها به توافق رسیده بودند مجاهدین را در لیست تروریستی قرار دادند. اقای کهنه کار سیاست، جاسوسی در حال جریان را که لو نمیدهند. لابی ها دقیقا میدانند چه می کنند. از دیر باز وارد صحنه سیاسی ایران شده اند و خط را پیش می برند و امثال شما مدعیان هم آلت دست آنها هستید. هر جا که لازم باشد به اصطلاح کنفرانس بگذارید سر مردم را با خواب و خیال ها و وعده و وعید ها گرم کنید و زمان را بسوزانید تا دیکتاتورها هم حکومت کنند.
مخالفت روزنامه های مورد نظرتان و لابی ها از این گروه سیاسی این است که آنها اسرار را هویدا مینمودند و دقیقا بهمین دلیل در لیست تروریستی قرار گرفتند.
بحث بر سر خوب و بد این گروه و آن گروه اپوزیسیون نیست بر سر حاکمیت چند آخوند و روضه خوان است که می خواهند صغیران را که مردم باشند سرپرستی مادام العمر نمایند.

می گوئید چرا آخوندها آمده اند؟ مگر تحلیل های علمی!! قبل از انقلاب یادتان رفته است دعواهای خط دو و سه و ... ، و ماجرای سال ١٣٥٤ ... ، وارد بقیه ماجرا نمی شوم. بله باد کاشتید و طوفان درو کردید. مردم ایران بهای اشتباهات دیروز ما و شماها را می پردازند... دورانی که فقط دنیا را سیاه و یا سفید ببینیم گذشته است. ایکاش ما از این مرحله سیاه و سفید دیدن اطراف خودمان و جهان زودتر گذر کرده بودیم. مسلما سرنوشتمان چنین نمیشد. مجاهدین هم اشتباه داشته اند. اما آنها در طا لع آخوند جامعه مدنی و گفتگوی تمدنها نمی دیدند. و در عوض این شما بودید که معرکه خیمه شب بازی ها را در برلین ... سرپرستی میکردید. با شکستن آئینه چیزی عوض نمیشود. تمام صحنه های سیاسی دیروز و امروز را نسل های آینده می بینند و به قضاوت می نشینند. شما تاریخ حوادث را هم در رابطه با مجاهدین عمدا جابجا می کنید تا نتیجه دلخواه را بگیرید. اتهاماتی را که ظاهرا به نقل از روزنامه ها علیه مجاهدین گفته اید.

مامورین وزارت اطلاعات
مامورین وزارت اطلاعات قبل از حمله امریکائی ها گفته بودند که اسلحه اتمی عراق در پایگاههای مجاهدین خلق بوده و اینها به چشم خودشان دیده بودند و در سایت های فارسی زبان هم آمده بود. همگی اینها همراه با اربابانشان در سیه روزی مردم عراق شریک هستند.

اقای نیرومند منابع خبری شما برای مردم شناخته شده است. اینان سربازان گمنام امام زمان هستند و با بوروگه قاضی ضد تروریست فرانسه بارها ملاقات داشته اند و همدستان اینها در دهه قبل در خارج از کشور سر می بریدند و ظاهرا اعضا و هواداران همان طیفی بودند که می بایست سلاخی شود و شد. (نمونه آن شاهپور بختیار، حمید رضا چیتگر، فریدون فرخزاد و صدها نفر دیگر) گویا در این سالها شما در کره مریخ زندگی میکردید و بی خبرید!
این اتهامات دروغ جاسوسی و تصفیه حسابهای کودکانه شما پایه شکنجه و تیرباران برای زندانیان سیاسی در اوین خواهد شد؟
این همان حرفی است که احمدی نژاد در دانشگاه پلی تکنیک در باره دانشجویان معترض گفت امریکائی و جاسوس هستند، بیست و هفت سال است که ادامه دارد شما چرا دیر آمدید؟
دادگاه اروپا تشکیل شد اتهامات تروریستی را وارد ندانستند. دادگاه میکونوس هم علیرغم میل بعضی از قدرت ها تشکیل شد و اعلام نظر نمود. همان قدرتهایی که کشورشان جولانگاه تروریستهای رژیم ولایت فقیه بوده و هست و آنها را بخاطر مصالح ملی ! کشورشان به صاحبانشان مسترد مینمودند و آب از آب هم تکان نمی خورد. جان پناهنده سیاسی در این کشورها براحتی مورد معامله قرار گرفته و می گیرد این را همه ما قربانیان میدانیم که آخوندها با هیچکس شوخی ندارند.

و بعد از انقلاب
مرگ بر این و آن از طرف باندهای سیاه چماقداری در سراسر ایران شنیده میشد هم اکنون نیز شنیده میشود. آخوندهای مفت خور از دست رنج مردم برای خودشان کاخ ها ساخته اند و از هر بخشی از جامعه کوچکترین احساس خطری بنمایند داخل و خارج هم ندارد، آنها را با تمام قوا زیر ضرب میگیرند. پیر و جوان زن و مرد و کودک هم سرشان نمیشود. از سندیکای کارگری شرکت واحد تا دانشجویان دانشگاهها که هم اکنون در زندانها مورد مهرورزی قرار گرفته اند تا زنان در پارک ملت یا حسینیه دراویش گنابادی در قم که خاک انجا را هم به توبره کشیدند یا مردم پا برهنه و گرسنه اسلام شهر که چند سال قبل از زمین و هوا مورد حمایت همه جانبه ولی فقیه رهبر مستضعفین جهان قرار گرفتند و در خون خود غلطیدند. آخوندهای ترسو و بزدل میخواهند با جنایتهای غیر قابل تصور تظاهرات مردم گرسنه و ستمدیده را از اطراف کاخهایشان دور کنند اما شکست خوردند. جنبشهای اعتراضی ادامه پیدا کرده و صورت مسئله همانست که از اول بود و نه چیز دیگر. مردم آخوند ادم کش دزد را نمی خواهند و در پی فرصت نهائی هستند و در این نبرد نابرابر بدون شک پیروز خواهند شد.

تروریست واقعی کیست؟
تروریست خمینی تشنه بخون و رژیم او بود و هست که فتوا داده بود تا حکم اعدام را هرچه سریعتر اجرا نمایند و فقط با سه کلمه سوال و جواب فرزندان مردم ایران را سینه دیوار می گذاشت؟ یا آنها که قلبهایشان توسط دوم خردادی های امروزی و موتلفه و روحانیت مبارز و سپاه پاسداران و مجاهدین انقلاب اسلامی گلوله باران میشد؟
ممکن است بگوئید به آنهائی که در خارج از کشور پناهنده هستند می گوئید. آنها هم اگر دستگیر میشدند حکم اعدام در مورد آنها نیز اجرا میشد. پس شما با این اتهام زدنها همراه آنهائی هستید که مردم ایران را به روز عزا نشانده اند.
تروریست، آخوندهائی هستند که به احمد چلبی ها و مزدوران اطلاعاتی شان خط اسلحه اتمی عراق را میدادند که به آمریکائی ها بدهند و فاجعه امروز عراق نتیجه مستقیم دخالتهای دیروز و امروز آخوندها است که ظاهرا به هدفشان رسیدند که مسلط شدن به عتبات و تشکیل حکومت شیعه در عراق بود وآخوندها از حقارت بیش از یکصدسال بیرون آمدند البته میخواستند عراق را کاملا از آن خودشان نمایند اما نتوانستند . مسئله به عراق ختم نخواهد شد.
از قرار معلوم ناراحتی شما بیشتر از این است که چرا مجاهدین از زیر بمبارانهای سنگین 52 В آمریکائی و انگلیسی فرار نکرده اند و به آلمان و فرانسه نیامدند...
آقای نیرومند من مسئله شما را کاملا می فهمم. مقاله ای را که در روزنامه های آلمانی تحت عنوان «معرفی کیف سیاه ها» نوشته اید را خواندم با زبان بی زبانی می گوئید اینها تروریست هستند کارشان را تمام کنید...
باید گفت فاصله بین آخوندها و مردم بسیار بیش از آنست که امثال شما بتوانید نقش بازی کنید. بعدا به آن خواهیم پرداخت.

حکم وزرای دولت بازرگان امضاء شد.

حدود دو سه ماه از انقلاب گذشته بود. به دفتر خمینی در قم رفته بودم . تازه به دوران رسیده ها پشت میز نشسته بودند و با تلفن راجع به دفتر جنبش ملی مجاهدین می گفتند. بله خبر درست است در دفتر آنها چنین و چنان پیدا شده است. خط را به شهرستانها میدادند. در آن دوران صحبت از تروریسم بودن این گروه نبود راجع به مسائل اخلاقی می گفتند.
احمد شجاعی هم آنجا بود. او از اهالی قم بود. آنها دو برادر بودند چند ماهی قبل از اخراج خمینی از عراق به نجف آمده بودند. من با آنها در خانه خمینی آشنا شده بودم. وقتی به ایران بازگشتند من اعلامیه های خمینی را که برای ایران و افراد گوناگون از جمله آنها میخواندم. آنشب در قم مهمان برادر او بودم. فردا صبح به دفتر مراجعت کردم و به احتمال زیاد آخرین باری بود که به دفتر خمینی رفتم. احمد خمینی آمد حکم وزرای دولت بازرگان را که خمینی امضاء کرده بود به شجاعی داد که به نخست وزیری و به دست مرحوم مهندس بازرگان برساند. من با شجاعی از قم به تهران آمدیم. در بین راه نظر من را در رابطه با آنجه شب فبل از طرف فردوسی پور در رابطه با مجاهدین مطرح شده بود جویا شد. به او گفتم شما چه فکر می کنید؟
ـ گفت نمی دانم دلم میخواهد از شما بپرسم.
ـ بنظرم دعوا بر سر قدرت است. آخوندهائی را که من در عراق دیدم از دیدن یک شرطه عراقی قالب تهی میکردند. کسانیکه در قم یا ... بودند بعضا خبرچین ساواک یا اداره اوقاف بودند و به روضه خوانی، بساز بفروشی مشغول بودند و خمینی در سخنرانی در نجف در سال ١٣٥٧ مگر نگفت «آخوند وقت نشستن نیست، دیگر از زندان و شکنجه خبری نیست، بیائید وسط و آمدند... آخوندها میوه چین این انقلاب هستند. شجاعی به چشمان من خیره شده بود گفت:
راجع به خمینی چه فکر می کنید؟
ــ او هم همچنین فقط به دنبال قدرت است. به دنبال پل می گشت که از روی آن رد شود و شد...
او بفکر فرو رفته بود که اتوبوس ترانسپورت شمس العماره به میدان اعدام رسید از او خداحافظی نمودم و رفتم و او رفت که حکم وزرای دولت موقت امام زمان را به دست نخست وزیر بدهد.

چرا عقده های شکست های پی در پی را سر این و آن خالی می کنید؟
آخوندها و باندهای مختلف سر شما مدعیان و کهنه کاران سیاسی را بارها کلاه گذاشته اند آیا قبول دارید؟
تا بحال نگفته اید که چه خوابهای طلائی برای آینده تان در زیر سایه آنها دیده بودید.
آقای محترم اگر خوابی دیده اید و تعبیر نشده است لطفا تقصیرش را به گردن دیگران نیندازید. براستی مردم چه قیمتی برای بیداری شما بپردازند؟ بحث اساسا بر سر مجاهدین خلق نیست هر کس دیگری هم بود شما به آنها همین اتهام ها را میزدید تا شاید کمی عقده هایتان خالی شود. تمام اتفاقاتی را که طی این سالها در صحنه سیاسی عراق بوقوع پیوسته است گفته های شما کرد کشی، شیعه کشی که ساخته و پرداخته دستگاه جهنمی وزارت اطلاعات خامنه ای است را نفی می کند. دیگر نیاز به سواد سیاسی نیست. نمیتوان مردم عراق را سرکوب نمود و در مواقع بحرانی از حمایت همان مردم هم برخوردار بود. من خودم قبل از انقلاب در عراق بودم مردم آن سرزمین را تا حدودی می شناسم. مردم عراق امروز نسبت به نیات رژیم آخوندی بسیار آگاه و روشن هستند و زیر بار آخوندهای ایران نخواهند رفت و خوشبختانه از آخوندهای ایران بیزار هستند. خمینی در عراق حتی یک در صد هزار هم مقلد نداشت و بسیار از این مسئله رنج میبرد و در آن دوران مردم عراق خمینی را نمی شناختند.

مامورین اطلاعاتی رژیم به شما چنین دروغ هائی را می گویند و شما هم نقل می کنید. بدون هیچگونه شک و تردید وظایف محوله را انجام داده و می دهند و نیازی به هوش سیاسی نیست.

یادتان هست آخوندها و شخص خمینی که حکومتش مدیون مهندس بازرگان است با وی چه کردند؟ آخوندها یعنی همین. وقتی با بازرگان چنین برخوردی انجام می دهند فکر می کنید اساسا برای شما ها حسابی باز می کنند؟
سید محمد بهشتی و موسوی اردبیلی قبل از انقلاب مخفیانه با آمریکائی ها کار کرده بودند و مهندس بازرگان بعنوان نخست وزیر در الجزائر با مقامات آمریکائی ملاقات علنی نموده بود. ملاها همین ملاقات را بهانه امریکائی بودن بازرگان جار زدند و کسانی را هم در این مسیر همراه خود نمودند که سرنوشت آنها را همه میدانیم...
اگر بعد از انقلاب دولت موقت با همه اشکالاتش موفق میشد و ما از یک مرحله گذرمیکردیم آیا از اعدام های 1360 و قتل عام 1367 و ترورها در داخل و خارج و حکومت آقازاده ها و رهبری سید علی خامنه ای شیره ای خبری بود؟

استناد به نشریات اروپایی و آمریکائی
حدود سه سال قبل که یاسر عرفات جانش را برای رسیدن خلق فلسطین به خانه و کاشانه اش گذاشت ساعت یک بعد از ظهر تلویزیون فرانسه در تیتر خبری گفت یاسر عرفات یکی از ثروتمندترین مردان جهان است و روزنامه ها هم بسیار نوشتند تا او را که مظهر اراده یک خلق در زنجیر بود خراب کنند. آنروزها بسیار نگران بودم که با یک اشتباه دست آوردهای جنبش فلسطین بر باد خواهد رفت اما عکس العمل رهبران فلسطینی که در آن دوران بنظر میرسید که از جناحهای مختلفی هستند فاروق قدومی ابو عباس و... چنین بود عرفات هیچ مایملک شخصی نداشت و هر آنچه که داشت متعلق به مردم فلسطین بود و است. درود بر چنین رهبرانی و البته جریانات مخالف عرفات هم بلوغ سیاسی شان را در عمل نشان دادند و در دام ظاهرا ژورنالیست ها نیفتادند.
اما بعضی از جریانات سیاسی ایرانی بخاطر شکست های پی در پی متأسفانه بدنبال فرصت پیدا نمودن برای عقده گشائی هستند. تا آنجا که مطالعه نمودم حدود یکصد سال است که دچار همین مشکل هستیم واین حکومت ضد بشری و رژیم قبلی نیز میوه تلخ همین افکار عقب مانده و ارتجاعی است.
آقای نیرومند روزنامه های امریکائی انگلیسی فرانسوی و آلمانی اسم جاسوسان واقعی شان را هرگز به میان مردم نبرده اند و نمی برند. اگر نام جاسوسانشان را بیان نمایند دیگر چگونه خط و خطوط استعماری و برگزاری کنفرانس ها را پیش ببرند؟
جهت اطلاع در فرانسه بعد از مرگ یک جاسوس سه نسل بعد از آن هم نام او را منتشر نمی نمایند.

گروگانگیری آخوندی برای چه بود؟
گروگان گیران چرا و چگونه ضد امپریالیست شدند؟

من یکی از مخالفین خیمه شب بازی گروگان گیری بودم.
نیروها و سیاسیون داخل و خارج از کشور میدانند در آن دوران برای خیمه شب بازان گروگان گیر چه رسوائی ببار آوردم و پرده را تا آنجا که توانستم بالا زدم و آنروز به وظیفه خودم عمل نمودم... بله آخرین تدارک را برای سقوط دولت بازرگان دیده بودند طرح را موسوی خوئینی ها جلاد اصلاح طلب فعلی و ضد امپریالیست قلابی ریخته بود. خبر آن را که گرفتم حدود دوازده شب بود در اطراف سفارت بودم نمی دانتستم کجا بروم و به که بگویم که بتواند کاری انجام دهد. دایناسورها میخواستند ملتی را به اسم مبارزه با امپریالیسم بزنجیر اسارت بردگی بکشانند. جریان آن شب بسیار مفصل است. دستگیر شدم مرا به کمیته مرکز میدان بهارستان بردند و سوال و جواب شروع شد. ساعت دو بعد از نیمه شب در خیابان چه میکنی؟
ـ از مسافرت آمده ام
شناسنامه خواستند، گفتم همراهم نیست، ماشین من را نگهداشتند تا فردا با کارت شناسایی بروم.
فردای آنروز ساعت ده صبح به کمیته مرکز رفتم وارد اتاق شدم، عزت شاهی که این روزها خاطراتش روی بساط پهن شده است با یک اسلحه کمری کالیبر 45 به کمر روی میز نشسته بود وقتی مرا دید مرا بغل کرد و روبوسی اینجا چه می کنی؟
دیشب مرا در خیابان دستگیر نمودند. اشاره کردم به شخصی که ریش بلندی داشت و پشت میز نشسته بود و با بیسیم میگفت «اگر مورد مشکوک است بیاورید» به من گفتند فردا صبح بیا آمدم. سوئیچ ماشین را از او گرفت و گفت ببخشید و خجالت کشیده بود که انقلاب شده ولی چرا ما باز هم باید دستگیر شویم. رئیس کلانتری کمیته چی تازه بدوران رسیده شرمگینانه گفت چه میکنی؟ با کی هستی؟ (با چه جریان سیاسی)
در جواب گفتم تو با کی هستی؟ با بهشتی؟
ـ نه بهشتی کیه؟ از کمیته بیرون آمدم ظهر همان روز با آقای (ب) که هم اکنون در ایران هستند بودیم، آمده بود اخبار آنروزها را از من بگیرد. چه خبر؟ جریان داخل سفارت را و آخرین مرحله را به او گفتم که در حال اجرا است ناهار میخوردیم قاشق را توی بشقاب گذاشت و گفت وقت نشستن نیست بلند شوم بروم ببینم چه می کنم. رفت. امیدوار بودم قبل از اینکه کار را تمام کنند خیمه شب بازی آخوندی رابهم بزنند. اگرپیشدستی میکردند این امکان پذیر بود. فردا همدیگر را دیدیم. او با یکی از اعضاء شورای انقلاب و وزرای دولت صحبت نموده بود. از او نپرسیدم با چه کسی صحبت نموده است اما به احتمال یقین با آقای (س) گفتگو نموده بود.
ـ چه کردید؟
ـ هیچ کاری نمی توان کرد.
ـ چرا هنوز دیر نشده. زمان را از دست ندهید.
ـ مگر نمی بینی پشت در سفارت چه می کنند؟
ـ «قطب زاده اعدام باید گردد» را نمی شنوی؟
آری میخواستند به اصطلاح در کنار ارتجاع علیه امپریالیسم مبارزه کنند.

در خاتمه باید بگویم من عضو نهضت آزادی و دولت موقت نبودم و امروز هم عضو مجاهدین و شورای ملی مقاومت نیستم. ولی با توجه به شناختم نسبت به شیوه های آخوندی که چگونه قربانیان گوناگون را با پای خود به مسلخ برده اند و میبرند سکوت را جایز ندانستم. اگر از زمان جلوتر حرکت نکنیم این بار هم شکست را نصیب مردم در زنجیر خواهیم نمود.

دی ماه 1385
2 janvier 2007