از زمانی که خمینی در عراق بود، از همان ابتدا برای عراق خط ونشان کشیده بود. چرا که عذر او را خواسته بودند و دو سه مامور در اطراف خانه او بودند. او با خاطره ای تلخ از عراق بیرون رفت. چیزی که یک لحظه نمی توانست فراموش نماید. او در مرز عراق با کویت تحقیر شد. به طوری که مثل یک کودک بهانه می گرفت. احمد خمینی هم ماتم گرفته بود. نمی دانست چه کند تا بالاخره امداد غیبی توسط دکتر ابراهیم یزدی بسراغشان آمد و حالا دارد دست مزدش را دریافت می کند.
شعار اصلی بعد از به تخت نشستن خمینی، صدور انقلاب بود. او می گفت راه قدس از کربلا می گذرد و با کیک وکلت اهدائی از ما بهتران هم نتوانست به آرزویش برسد و مرد.
خمینی با به کشتن دادن میلیونها ایرانی وعراقی آرزوی ولی مردم عراق شدن را با خود بگور برد.
اما از آنجا که یکی از تخصصهای ویژه آخوندها تربیت جاسوسهای چند جانبه ای مثل بهشتی است، خط امداد غیبی ادامه پیدا کرد و احمد چلبی به کمک وارثان خمینی آمد .امریکائی ها با ویران کردن عراق، آن را در سینی طلائی به معاودین عراقی مقیم قم دادند. و نوری مالکی سوغات آخوندها برای مردم عراق بود.
دموکراسی در عراق بر روی کاغذ باقی ماند .و اسناد ویکی لیکس فقط شکنجه وکشتار مردم ستمدیده عراق است و صدها هزار نفر قربانی شدند. آمریکائی ها نمی دانند از کدام طرف از عراق خارج شوند وراهها بسته است ومالکی هم مانند خرلنگی درگل فرورفته است .
مردم عراق صدها سال با یکدیگر زندگی کرده اند. فامیل واز یک خانواده هستند اما تیم های ترور محض رضای خدا در معابر عمومی بمب گذاری نمی کنند. و هدف مشخصی دارند نا امنی در همه جا وهمه وقت .
آن دستی که پشت تیم ها ی ترور است دیگر پنهان نمی کند که تصمیم گیرنده می باشند. رحیم صفوی به صراحت گفته است می خواهند در عراق الگوی بسیج را پیاده کنند. به یک دلیل ساده. آن هم این که فکر می کنند «الگوی بسیج» در ایران چون جواب داشته است. میخواهند همان بلائی را بر سر مردم عراق بیاورند که بر سر مردم ایران آورده اند.
مجاهدین خلق در عراق
نقش مجاهدین خلق در افشای اهداف وخط وخطوط آخوند ها یک خطر بالقوه برای ملاها بوده و می بینیم در سرزمینی که حقوق بشر و دموکراسی قرار بود پیاده شود اطلاعاتی های تشنه خون پشت دیواره های اشرف با قمه صف کشیده اند. می خواستند در اروپا با خیمه شب بازی احسان نراقی وجهانگیر شادانلو و...مجاهدین خلق را جا کن کنند . و می گفتند و می نوشتند که بزور آنها را نگه داشته اند. هدف این بود که صبرا وشتیلای دیگری در خارج از اشرف به راه بیاندازند. البته مبارزه زوری تا به حال ندیده بودیم و در نتیجه توطئه آنان موثر واقع نشد. حالا با قمه می خواهند مهر ورزی کنند و آنجا را هم به آتش بکشند.
عجب دموکراسی وحقوق بشری
همین حالا که ما در جای امن نشسته ایم نبرد رودررو بین مجاهدین خلق و ملاها در اشرف ادامه دارد. و شب روز تشنه به خونها و اطلاعاتی ها فریاد می کشند بیائید مامنتظرهستیم. اخیرا با یکی از اشرفیان صحبت کردم و پرسیدم چه خبر است؟ او گفت از بام تا شام ماشاالله قصابها با عربده کشی منتظر هستند. می گویند می خواهیم اشرف را به آتش بکشیم و به جای دارو ودرمان برای بیماران تهدید وارعاب شبانه روزی است. ودر محاصره دشمنان گوناگون هستیم اما تسلیم دشمن خونخوار نمی شویم و ملاها آرزوی تسلیم شدن ما را بگور خواهند برد.
به او گفتم این نبرد در طول تاریخ بین ظالمان ومظلومان بوده است . وامروز شما درصف اول این نبرد نابرابر می باشید و تاریخ این روزها را فراموش نخواهد کرد. به یاد محاصره اردوگاه فلسطینیها در تل زعتردر سال ۱۳۵۵ لبنان افتادم وماجرای آن روزها را گفتم. مجروحان وبیماران جان می دادند اماتسلیم نمی شدند. حافظ اسد قصاب می خواست زور بازویش را به الفتح و مردم ستمدیده فلسطین نشان دهد. و نشان داد. البته در سوریه آن روزها شعار ضد امپریالیستی مد روز بود. و بعضی ها مشغول آن بودند و خوش نشینان الفتح را محکوم می کردند. این هم یک نوع مبارزه بوده است شلاق کش کردن قربانی.
اما امروزکاری از دست غلامان رنگارنگ ارتجاع بر نمی آید چون جرات مبارزه با آخوند را نداشتند مجاهدین خلق را متهم به وابستگی می کردند .
چرا در اسناد ویکی لیکس نشان از آن وابستگی ها که مدعیان می گفتند به چشم نمی خورد. تا مترجمان نان به نرخ روزخور یا تاجران دروغ بر روی بساط سایتهای چپ نما بگذارند. و سپس در بازار «ایران دیدبان» از قول چپ نماها ،برای زمینه سازی سرکوب مبارزین، بیاید.
تاجران دروغ و دغل که در برابر ملاها موش بودند بر علیه مجاهدین خلق فعال شده و زمینه ساز دادگاههای گوناگون در اروپا بودند. آنها زمینه توطئه را با نوشته های امثال احسان نراقی ها که خود در نامه اش به احمدی نژاد نوشته بود و پول خواسته بودکه شش جلد کتاب با اسم مستعار به زبان فرانسه نوشته ام وهمه اینها که بر علیه مجاهدین خلق استناد می کنند نتیجه کتابی است که من نوشته ام و به میشل روکا نخست وزیر سابق فرانسه هم داده ام.
آری کسی که پا در این راه می گذارد باید هم جان فداکند و هم ناسزاهای افراد زبون را به جان بخرد. تاجران دروغ سایت و سفره شان را ازخون مبارزین رنگین می کنند. ننگشان باد ! با دروغ و دغل و خونخوارگی، می خواهند آزادیخواهانی را سر ببرند که برای رهائی خلق ستمدیده از همه چیز خود گذشتند و هم اکنون در محاصره دشمنان گوناگون تسلیم ناپذیر و سرفراز ایستاده اند.
دشمن غدار می داند ایستادگی در چنین شرائطی یعنی چه. مبارزه با حکومت قرون وسطائی ساده نبوده و نیست و آخوندها خود بخودی به چنین سرنوشتی دچار نشده اند و چهار چرخ ماشین خامنه ای پنچر شده است. در هر جنبشی پیشتاز رسالت تاریخی داشته است و در کشور ما ایران عنصر پیشتاز می باید از جنس فولاد باشد چراکه به اشکال مختلف پول بی حساب وکتاب خرج سرکوب می شود.
در حکومت ملاهای قرون وسطائی حد وحدود طناب دار برای کارتن خواب ها و محرومین و خانه به دوشان بیست و چهارساعته آماده است.
خامنه ای ایران را ملک شخصی خودش می داند ومردم هم برده خود می پندارد. در اسناد ویکی لیکس چهره حکومت خامنه ای نشان داده شده که احتیاج به سرکوب دارد تا بتواند بر مردم خدائی کند.
چهار بار رفتن خامنه ای به قم برای چیست؟
خمینی در نجف هر شب به زیارت حرم حضرت علی می رفت زیرا تنها راه تنفس و ارتباط او با مردم بود.اما در جماران می نشست و جا به جا نمی شد. یعنی در شأن خودش نمی دید که برای زیارت مثلا به قم یا مشهد برود. وضعیت مثل نجف نبود که هرشب به زیارت حرم حضرت علی برود. زیارت ائمه معصومین برای این جماعت باید دلیلی داشته باشد وقتی اوضاع ملتهب هست وقت زیارت و دعا است، وقتی آرام و بر وفق مراد شد از راه دور دعا می کنند.
در دوران خمینی نفرات را برای دیدار او می آوردند و او روضه ای هم به مناسبت همان روز می خواند و می گفت «لیکن این طور نشود که آن طور شد بگویند این طور شد» و به صحرای کربلای مشکلات حکومت هم می زد و برای مصرف همان روز کافی بود و دستور سرکوب را به حاکمان شرع درجماران صادر می کرد.
زندان اوین و گوهردشت و...هم توسط مافیا اداره می شد. هرشب بدون استثا شکنجه و اعدام رایج بود تا خط امام را پیاده کنند و مبارزه علیه شیطان بزرگ از خط خارج نشود. حالا از همان باندها برای آمریکائی ها صف کشیده اند وسر و دست می شکنند.
کاخ این ملاهای قرون وسطائی پایه هایش با زدو بند وکشتار بنا شده است و اما امروزهمانند عصر طلائی نمی توانند با یک فتوا هزاران زن ومرد را سر به نیست کنند .
امروز در راهروهای مرگ و زندانها مجاهدین خلق و مبارزین جان بر کف به صف ایستاده اند، و با انتشار نامه های قهرمانانه لرزه بر بیت العنکبوت انداخته اند. پیام روشن است گذار تاریخی از حکومت قرون وسطی جدی است. اینها همانند اشرفیان قهرمان رودر روی آخوند ها ایستاده اند و دیگر با کشتار نمی توان شعله های فروزان انقلاب را خاموش کرد. هر کشتار همانند بنزین بر روی باروت عمل می کند
در متن چنین وضعیتی است که باید روی علت سفر چهارم خامنه ای به قم درنگ کرد. فراموش نکنیم که قم همان جائی که تشیع جنازه منتظری بر گزارشد و بجای لااله الاالله مرگ بر خامنه ای می گفتند.
در سفر اول او از همه جا پاسدار وبسیجی آورده بود. فضای شهر قم وضعیت غیر عادی بخود گرفته بود چون آریا مهر عمامه دار می خواست زیارت نامه برای مشکلات بخواند. اما اگر هدف روضه مشکلات خواندن بود مگر نمی توانست همین حرفها را در قصر ولائیش بزند؟ هرچند در هیچ یک از اظهارات مقامات و یا رسانه های حکومتی چیزی درباره هدف اصلی و پشت پرده خامنه ای درز پیدا نکرده ولی به خوبی می توان فهمید که خامنه ای در موقعیتی قرار گرفته که باید به باندهای دیگر حکومتی تفهیم کند همگی شان دارای سرنوشت مشترکی هستند. این طور نیست که بنشینند و ولی فقیه را کنار بگذارند یا حذف کنند یا یک فکرهای دیگری به سرشان بزند. خامنه ای می خواهد این پیام را به آخوندها و مراجع دیگر برساند که اگر او نباشد نظامی در کار نخواهد بود و اگر نظامی در کار نباشد آخوندها دیگر بر سرکار نخواهند بود. خامنه ای بارها تاکید که سرنوشت نظام به او گره خورده است. این تنها یک مطالبه انحصارطلبانه نیست. بلکه از یک واقعیت ناشی می شود. خامنه ای خوب می داند که پوسیدگی نظام ولایی و سفیانی اش بسا و بسا بیشتر از آن است که دیگران خبر دارد. در این فضا است که باید به دایناسورهای کله پوک قم فهماند بابا خانه از پای بست ویران است. اما آیا سایر آخوندها به این حرفهای خامنه ای گوش خواهند داد؟ به نظر می رسد منفوریت این آخوند دریده و بی حیا به قدری است که در جلب موافقت حتی هم مسلکان خود موفق نخواهد بود. اما سوال اصلی این نیست. برفرض هم که خامنه ای بتواند چهار تا آخوند مثل خودش را هم مرعوب کند و صدایشان ببرد. اما با مردم به پا خاسته و حق طلب، با دانشجویان شجاع و آگاه ، با طبقات و اقشار محرومی که بیشترین فشارهای اقتصادی را تحمل می کنند، و مهمتر از همه با اشرفیان قهرمانی که این گونه پایداری می کنند و تبدیل به قهرمانان ملی در صحنه رزم با ارتجاع مذهبی شده اند چه خواهد کرد؟